مامان که از بیرون امد گفت یه دکتر جدید پیدا کردم و....
منم گفتم :من نه دکتر میام نه عمل میکنم
همونطور که پیش بینی کردم اولین جملش ای بود:"یعنی چی"
-یعنی همین, تموم.
هی باملایمت و کاش میگفتی و... پیگیر شد که چیه, بگو چرا و برای چی, بگو از چی ناراحت شدی تا من درستش کنم...
منم هی طفره رفتم
میشناستم تا حدی, میدونه بیفتم رو دنده لج فایده نداره
دیگه ول کرد, ولی حالش گرفته شد, وا رفت
ناراحت شدم, ولی چاره ای نداشتم,
دلی که شکسته مگه چقدر میتونه خودشو گول بزنه یافیلم بازی کنه
خسته ام, خیلی
شدم ادم قبل, قبل نیمه شعبان
دارم میبارمو مینویسماااا
کاش معلوم میشد سرطانه و بزودی قراره بمیرم...
اههه فردا رو کجای دلم بذارم, کاش محکم تر میگفتم نه و خودمو دیگران رو الاف نمیکردم منی که جوابم از الان مشخصخ