تراوشات ذهن یک بیست و چندساله

امان از هجر بی پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه ام چشمان مهدی

دلش می گیرد و با چشم گریان

بگوید این هم از یاران مهدی!

------------

مینویسم
هرچه را که هر جا نمی گویم
-----
ز خشمت گریزم بسوی رضا
ببین از کجا میگریزم کجا
-----
از این پس آرزویی نمی کنم مبادا حسرت ِ دوباره ای سبز شود...
------------------------------------
قلبم را عصب کشی کرده ام

تا اطلاع ثانوی
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

و نه از گرمی محبتی می تپد
---------------
درست میشه
درستم نشد
تموم میشه

پارسال, ازبعین که جاموندم,

سوختم, خیلی

امسال نرم

جزغاله میشم

خدایا

یارب الحسین

بحق الحسین

اشفع صدرالحسین

بظهوره الحجه

سرم دررررد میکنه

انتخابم بین بدوبدتر بود

حرف واسه گفتن زیاده

اما نوشتنم نمیاد, شاید چون باگوشی میام

حرف واسه گفتن زیاده, از عصبانیت در حد مرگ دیروز و دیالوگهایی شب موقع خواب مرورشون کردم و...

تا حس عجیب و غریب امروز

اللهم الرزقنا مرکب 


برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

قلبم داره از سینه کنده میشه

از حسرت کربلا

اللهم الرزقنا

فی الاربعین

خیلی دلم گرفته

خیلی عمیق و کاری

از وقتی یادم میاد ادم رقابت های بیجا نبودم

اینکه بزور چیزی یا کسی رو مال خودم کنم, ادم توجه خریدن نبودم

از واگذار کردن جای تو بی ار تی, تا ..... تا ادمی که فکر میکنم دوسش داشتم, 

چون معتقم اگه چیزی, کسی, توجهی, نوبتی, پوینی هرچی مال من باشه, روزی من باشه, خدا میدش بهم, نباشه ام دیگه بیخود خودمو نمیکشم

بارها و بارهام بهم ثابت شده

اساسا ادمی که پرنورترین ستاره ست رو دوست ندارم, از بچگی, به دودلیل

۱.همه چشمشون دنبال اونه

۲.معمولا پرنورترین ستاره, سیارست, مافکر میکنیم ستارست

استعارست دیگه, مفهومه؟



عنوان:اسمان زمین میخورد, چارتار

به تعادل رسیده بودم

شرایطو قبول کرده بودم و باهاش کنار امده بودم

راضی و شاد, حتی مساله ای پیش میومد با یک حال خوب باهاش کنار میومدم, داشتم بهتر و بهتر میشدم

اما یهو مثل یک بمباران ناگهانی, 

یه بمب انداختن وسط

بهترین توصیفی که میتونم بکنم اینه: تعادل زندگیمو بهم زد این ماجرای ... لعنتی_کوفتی..نمیدونم چ صفتی بدم

حتما و حتما برگی از درخت نمیفته به اذن خدا, ولی من, سیستمم jitایه,  اشتباه رو واسه خودم مجاز نمیدونم,

تعادل موجب ارامش است و الان من "ارامش ندارم"

و معتقدم که ارامش و حس ارامش بخترین و ارزشمندترین نعمت خای دنیوی اند...

اللهم جعل عواقب امورنا خیرا

الله اکبر

بعضی شبا, انگار قرار نیست تموم بشن

صبح بشن

امشب ازون شباست


درست پنجاه دقیقه اشک ریختم, گریه کردم, گاهی هم عر زدم, البته تو متکا که صداش نره

چشمام باد کرد

لعنت ....

لعنت به دشمن علی علیه السلام

ضد حال یعنی وسط روزای اوج پایان نامه

یهو لپ تاپت بالا نیاد

ضدحالی نزدیک به فاجعه