تراوشات ذهن یک بیست و چندساله

امان از هجر بی پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه ام چشمان مهدی

دلش می گیرد و با چشم گریان

بگوید این هم از یاران مهدی!

------------

مینویسم
هرچه را که هر جا نمی گویم
-----
ز خشمت گریزم بسوی رضا
ببین از کجا میگریزم کجا
-----
از این پس آرزویی نمی کنم مبادا حسرت ِ دوباره ای سبز شود...
------------------------------------
قلبم را عصب کشی کرده ام

تا اطلاع ثانوی
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

و نه از گرمی محبتی می تپد
---------------
درست میشه
درستم نشد
تموم میشه

خییییییلی دلم گرفته

انقدر که بغضم گرفته بی دلیل

ولی دست از دیوونه بازی بر نمی دارم تو این حال

جوری که...

جوری که دوست و همکارم  ( تاوقتی غریبه تو اتاق نباشه)

اییین همه مدعى

این همه دکان دار

این همه .... 

خئییییییییییلى خستم، نه روحى و ناله هاى معمولى...

ابن بار فرق داره

یه اللهم عجل فرج اساسی

تنهاى تنهاى تنها

که قید خییییلى چیزارو بزنم و بشم به بی حس و....

منتظرم جواب استخاره م

رسما. تمام قد دارم اعتراف میکنم:

کم آوردم

در موندم

نمیکشم

https://www.instagram.com/p/BELPh9wF7BC/

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

گاهى ادم کلى جان میکند و خدأکمک میکند و کمک ویژه

خداکمک میکند و گردش ایام و....  دست به دست هم که ادمى شروع کنه به تغییر و بهبود فى الواقع

بعد سه چهارتاادم به تنهایی ادمى را به عقب تر پرت مى کنند و دیگر ادم توان و انگیزه و شرایط و حال و حوصله ان تغییر را ندارد

لذا میتمرگد برجایش و هى اه حسرت میکشد و خود حسرت را میخورد که بلکه خدا و نماینده خاص الخاصش دل . بسوزدو بیاید یکى بزند در گوشش و مثل بچه ها اون اسباب بازى خطرناک رو بگیرد و یک اسباب بازى بهتر مفید دوست داشتنى ماندگار عالى بده بهش

زن ها را نمی توان آسان شناخت.

 مثلاً اینکه گاهی حاضرند خوشبخت نباشند؛ البته فقط در کنار مردی که دوستش دارند...



📘📘 آغازترین پایان/ #فریبا_مهر

تو خیلى بچه ى خوبى هستى، درکنار همون دو سه تا اخلاق بدت، کلا بچه ى خوبى هستى، البته باید بهتر بشى، ولى...

گاهى که میبینم از سر خواستن براى خوب بودن و ماندن و بی نهایت قوى نبودن یک چیزهایى رو باید بکشى، گاهى دلم برایت میسوزد، البته خداوند چیزى به تو عطاکرده که همه عالم را می ارزد، اگر حرومش نکنى...

امام زمان دعاگویت عاشق خوبى.

بنظرم خود سالگرد تولد موضوع خاص و مهمى نیست، مثل لحظه ى تحویل سال و... چون از بچه علمى بهش نگاه کردم، هیجان خاصى براش قائل نیستم، بگذریم

بنظرم خود سالگرد تولد موضوع خاص و مهمى نیست، اون که مهم و قشنگش میکنه، تبریکائیه که از اطرافیان میگیرى، اونا که خودشون یادشون بوده


پ.ن: هروقت تو فیلم ها نشون میداد یادش رفته تولدشه تو دلم میگفتم، وا مگه میشه، 

امسال فهمیدم میشه، البته باز هم اول یادم افتاد، بعد اولین تبریک رسید خب

ایام فاطمیه، غم حضرت مادر تسلیت باد.