تراوشات ذهن یک بیست و چندساله

امان از هجر بی پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه ام چشمان مهدی

دلش می گیرد و با چشم گریان

بگوید این هم از یاران مهدی!

------------

مینویسم
هرچه را که هر جا نمی گویم
-----
ز خشمت گریزم بسوی رضا
ببین از کجا میگریزم کجا
-----
از این پس آرزویی نمی کنم مبادا حسرت ِ دوباره ای سبز شود...
------------------------------------
قلبم را عصب کشی کرده ام

تا اطلاع ثانوی
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

و نه از گرمی محبتی می تپد
---------------
درست میشه
درستم نشد
تموم میشه

خیلی دلم میخام ببینمش

قیافشو, شخصیتشو, سطح کلاس و فرهنگ و مالی خانوادشو

تحصیلات و حجابش

اخلاقش

اصلا سید هست یا نه

چطور با هم اشنا شدن و حرکت از سمت کی بوده...

و یک بار هم با همدیگه, ببینم اصلا بهم میان یانه

نظرات  (۲)

  • مهندس بهشت
  • من نمیدونم شما آقایین یا خانوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ:
    البته که خانوووووم
    در ضمن روزمون مبارک
    کی بیدَه؟؟؟؟
    پاسخ:
    بهارخانوم دیگه...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">