تراوشات ذهن یک بیست و چندساله

امان از هجر بی پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه ام چشمان مهدی

دلش می گیرد و با چشم گریان

بگوید این هم از یاران مهدی!

------------

مینویسم
هرچه را که هر جا نمی گویم
-----
ز خشمت گریزم بسوی رضا
ببین از کجا میگریزم کجا
-----
از این پس آرزویی نمی کنم مبادا حسرت ِ دوباره ای سبز شود...
------------------------------------
قلبم را عصب کشی کرده ام

تا اطلاع ثانوی
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

و نه از گرمی محبتی می تپد
---------------
درست میشه
درستم نشد
تموم میشه

اصلا"من"  بدون فایل های صوتی یک چیز کم دارد


هر آنچه مانده است برایم فقط تویی 
شاهدترین به خلوت شب های تار من
 سامع ترین به زمزمه های نزار من
....
آیا هنوز مانده دلم را صدا کنی
نوبت نشد که داد دلم را روا کنی
از شر نفس خسته پناهم نمیدهی؟
پاسخ به التماس نگاهم نمیدهی؟
...
من هم محب روی ولی ام  رهم بده
از شیعیان راه علی ام رهم بده
یک برگ یاس بند دلم پاره میکند 
چون پر شکسته ای طلب چاره می کند

....
پروردگار یوسف تنها درون چاه
پروردگار یونس در عمق آب ها
پروردگار قلب رئوف رباب ها
پروردگار مردم  شب های انتظار
پروردگار  چشم به راهان بی قرار



  " این "مثل یک نسیم خنک تو هوای گرم و گرفته بود... 

پ.ن : زیر صدای " حیدر حیدر"  اش دیوانه ام میکند.... یاد  " انا املک وجودی" با صدای محمد الحجیرات  می افتم و می میرم

نظرات  (۱)

  • نجمه خانم
  • فکر کردم صوت همین متن رو گذاشتی!!

    متن قشنگه ها 
    صوتش کجاست؟
    پاسخ:
    درست فکر کردی خب عزیزم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">