الحمدالله رب العالمین
این روزا , مدتیه, مصداق واقعیه هرم مازلو شدم,
ریشه اصلی شم همون ایراد یا مشکلیه که قبلا گفتم,
"کمالگرایی"
امااان ازش, البته مثل غالب مسایل این دنیا, خوبی هایی هم داره, از جمله اینکه هرگز در هنگام سلامت عقل, (جز جای فضه خاتون) دلم نخواسته جای احدی باشم,
الحمدالله
اما جنبه ی بدش بی میلی شدید و زده شدن از دنیاییه که ناااااچارم توش نفس بکشم, باید با هدف درست برای یکسری مسایل تلاش کنم,
باید, ولی حس و حالش رو ندارم
خدایا, بهترینم, یک نظر دیگر
پ.ن:دلم هوای حرم, یا یک مناجات ابوحمزه حسابی کرده
یه وقت فکر نکنی برای قم یا حرم گفتم خوش به حالت ها...
تازه مگه ابوحمزه خوندی تو حرم آققا تا حالا؟؟