تراوشات ذهن یک بیست و چندساله

امان از هجر بی پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه ام چشمان مهدی

دلش می گیرد و با چشم گریان

بگوید این هم از یاران مهدی!

------------

مینویسم
هرچه را که هر جا نمی گویم
-----
ز خشمت گریزم بسوی رضا
ببین از کجا میگریزم کجا
-----
از این پس آرزویی نمی کنم مبادا حسرت ِ دوباره ای سبز شود...
------------------------------------
قلبم را عصب کشی کرده ام

تا اطلاع ثانوی
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

و نه از گرمی محبتی می تپد
---------------
درست میشه
درستم نشد
تموم میشه

یعنی فقط مونده بود رو تخت بیمارستان خواستگار بالقوه پیدا بشه, که شد

همه ام بالقوه میمونن ها

الحمدالله رب العالمین

نظرات  (۹)

وای مردم از خنده..مردم خیلی باحالن
یکبار دیگه بگی کوشولو سر خودمو میزنم دیوار تا الان فکر میکردم پیربابای مجردای وبم!
حالمو گرفتی بابا
  • کروکودیل پیر
  • خوبی حالا؟!
    پاسخ:
    الحمدالله الذی من المتمسکین بولایت امیرالمومنین و الایمه المعصومین علیهم السلام
  • کروکودیل پیر
  • :)))
    اینجور جاها که خوراک خواستگاراست
    امسال اسفند تازه میرم واسه کارشناسی ارشد خدا بخاد یه ساله تمومش میکنم آی کیوو دارم در حد بندسلیگا....
    یه همچین چیزایی داریم توخودمون.
    پاسخ:
    بابا اعتماد به سقف
    بابا استعداد
    بابا اخرشششش
    پس از من کوشولو تری نع!؟
    بالقوشوخوب اومدی :)))
    خوبه دیگه مجبور نیستی مث من بری واسه دکتری آزمون بدی دختر خوب...
    پاسخ:
     ازمون منظورت مصاحبه ست؟
    خو میخواستی مثه من مجاز نشی
    والا
    سلام
    وب خودمونی و با حالی داری
    موفق باشی..
    پاسخ:
    سلام
    ممنان
    خوبه که ! :)
    یعنی تو اینقدر دلربایی که حتی روی تخت بیمارستانم برات خاستگار میاد :)
    پاسخ:
    اره خیلیییییییی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">