تراوشات ذهن یک بیست و چندساله

امان از هجر بی پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه ام چشمان مهدی

دلش می گیرد و با چشم گریان

بگوید این هم از یاران مهدی!

------------

مینویسم
هرچه را که هر جا نمی گویم
-----
ز خشمت گریزم بسوی رضا
ببین از کجا میگریزم کجا
-----
از این پس آرزویی نمی کنم مبادا حسرت ِ دوباره ای سبز شود...
------------------------------------
قلبم را عصب کشی کرده ام

تا اطلاع ثانوی
دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

و نه از گرمی محبتی می تپد
---------------
درست میشه
درستم نشد
تموم میشه

واااااااای خدا عجب روز فوق العاده ای بود

تا اخر عمرم سجده ی شکر بجا بیارم کمه, خیییییلی کم

باباییی, باباجووووونم,خییییلی ممنونم, 

دلم میخواد تا اخررررر عمر, هرروز امروز رو واسه خودم مرور کنم, 

الحمدالله رب العالمین

وطاعتنا اهل البیت, نظاما للمله.


جایی که لیاقتشو نداشتم, اصلا...

نظرات  (۱)

شکر خدا:)
الهی همیشه عیدی های ناب بگیری از امامت:)
پاسخ:
ممنون,
کنیزی حضرت خودش یه دنیا عیدیه,
ازاون بهترم ظهورشون انشالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">